فاطمه راشکی، مدرس دروس گردشگری و هتلداری
انحلال سازمان امور عشایر ایران، اگر رخ دهد، نه تنها یک فاجعه فرهنگی و اجتماعی، بلکه یک ضربه مهلک به صنعت گردشگری کشور خواهد بود. این اقدام، بخشی زنده، پویا و بسیار جذاب از میراث فرهنگی ایران را به حاشیه خواهد راند و آسیبهای آن را میتوان به شرح زیر تحلیل کرد:
۱. نابودی یکی از اصلیترین جاذبههای فرهنگی-تاریخی ایران
عشایر ایران، بهویژه ایلهای بزرگ مانند قشقایی، بختیاری، شاهسون، بلوچ و ترکمن، نگهبانان زنده و پویای میراث کهن ایران هستند.
• نابودی سبک زندگی اصیل و ذهن داشته های هنرمندان و استادکاران: کوچ، آداب و رسوم، موسیقی، رقصهای محلی، پوشش سنتی و هنرهای دستی آنها، یک موزه زنده است که برای گردشگران داخلی و خارجی جذابیت منحصربهفردی دارد. انحلال سازمان متولی، این سبک زندگی را در معرض نابودی و آمیخته شدن با زندگی شهری قرار میدهد و این جاذبه را از بین میبرد.
• نابودی تاریخ شفاهی : بسیاری از داستانها، اشعار و روایتهای تاریخی تنها در سینه عشایر حفظ شده است. نابودی جامعه عشایری به معنای نابودی این گنجینه تاریخی است.
۲. تضعیف شدید گردشگری عشایری
این شاخه از گردشگری، یکی از پرطرفدارترین انواع گردشگری است که مناطق عشایری کشور پتانسیل بسیار بالایی در گسترش و حفظ آن دارند.
• از دست دادن بازار خاص: گردشگرانی که به دنبال تجربهای اصیل، بکر و آموزشی هستند، هدف اصلی این بخش هستند. انحلال سازمان، به معنای نبود متولی برای ساماندهی، تبلیغات و تسهیل گردشگری در این مناطق است و این بازار را به کلی از دست خواهیم داد.
• عدم امکان بازاریابی بینالمللی: چگونه میتوان تورهای عشایری را بدون وجود یک نهاد رسمی متولی، به آژانسهای مسافرتی خارجی معرفی کرد؟ این کار بدون پشتیبانی و برنامهریزی یک سازمان متمرکز، غیرممکن است.
۳. ضربه مهلک به صنایع دستی و اقتصاد محلی
صنایع دستی عشایر (مانند گلیم، جاجیم، نمد، سیاه چادر و زیورآلات) نه تنها یک جاذبه گردشگری، بلکه منبع درآمد مهمی برای آنان است. کمک به یکجانشینی اجباری: با از بین رفتن ساختار عشایری، بسیاری از این هنرها که وابسته به سبک زندگی کوچرویی است، به فراموشی سپرده میشود.
• کاهش درآمد و فرصتهای شغلی: گردشگرانی که به مناطق عشایری میروند، مستقیم و غیرمستقیم باعث رونق اقتصاد محلی میشوند. از خرید صنایع دستی گرفته تا استفاده از راهنمایان محلی. نابودی این ساختار، این جریان درآمدی را قطع میکند.
۴. تخلیه فرهنگی و از دست دادن هویت مناطق
مناطق عشایری ایران اغلب در دل کوهستانها و دشتهای بکر قرار دارند. فرهنگ عشایری، هویت این مناطق را شکل میدهد.
• بیهویتی گردشگری: بدون حضور عشایر، این مناطق تنها "یک کوه" یا "یک دشت" خواهند بود و جذابیت فرهنگی خود را از دست میدهند. تماشای "کوچ" به خودی خود یک (نمایش خارقالعاده) برای گردشگران است.
ش کمرنگ شدن جاذبهها: بسیاری از جاذبههای طبیعی ایران به دلیل پیوند با زندگی عشایر معنا پیدا میکنند (مثلاً مسیرهای کوچ ایل بختیاری در زاگرس یا ییلاقات قشقایی در فارس). با نابودی عشایر، این جاذبهها نیز برای گردشگران کمرنگ میشود.
۵. آسیب به گردشگری طبیعتگردی و بومگردی (Ecotourism)
عشایر به عنوان بخشی از اکوسیستم، دانش بومی عمیقی در مورد طبیعت دارند.
• از دست دادن راهنمایان طبیعی: عشایر بهترین راهنمایان برای تورهای طبیعتگردی در مناطق خود هستند. آنها با مسیرها، گیاهان، جانوران و شرایط آب و هوایی آشنا هستند.
• شکنندگی اکوسیستم: زندگی عشایر بر پایه تعادل با طبیعت است. یکجانشینی اجباری میتواند منجر به اسکان در مناطق حاشیهای، فشار بیش از حد به منابع آبی و مرتعی یک منطقه خاص و در نهایت تخریب محیط زیست شود که خود به گردشگری طبیعتگردی آسیب میزند.
۶. ایجاد بیثباتی و ناامنی در مناطق عشایری
سازمان امور عشایر نقش مهمی در حل اختلافات، ساماندهی مراتع و ایجاد ثبات در این مناطق دارد.
• افزایش تعارضات: نبود یک نهاد متولی و قانونی میتواند منجر به افزایش اختلافات بر سر زمین و مرتع بین عشایر و یکدیگر یا با روستاییان شود.
• کاهش امنیت برای گردشگران: بیثباتی و ناامنی، اولین عامل دفع گردشگر است. هیچ آژانس مسافرتی حاضر نیست تورهایی را به مناطق ناامن بفرستد.
۷. از دست دادن فرصتهای سرمایهگذاری در گردشگری
یک سازمان متمرکز، میتواند جذب سرمایهگذاری برای ایجاد گردشگری پایدار (مانند اقامتگاههای بومگردی، مراکز عرضه صنایع دستی و ...) را تسهیل کند. انحلال آن به معنای از بین رفتن این کانال ارتباطی و برنامهریزی کلان است.
انحلال سازمان امور عشایر ایران، به مثابه قطع شاخهای است که بر روی آن نشستهایم. این اقدام:
• یک جاذبه زنده و پویای گردشگری را نابود میکند.
• بازار خاص و پر درآمد گردشگری عشایری را از بین میبرد.
• به اقتصاد محلی و صنایع دستی اصیل ضربه میزند.
• هویت فرهنگی مناطق وسیعی از ایران را محو میکند.
• به گردشگری طبیعتگردی آسیب میرساند.
• مناطق عشایری را به کانون بیثباتی تبدیل میکند.
به جای انحلال، باید به فکر تقویت، نوسازی و توانمندسازی این سازمان بود. استفاده از ظرفیت عشایر در توسعه پایدار گردشگری، آموزش آنان برای میزبانی بهتر از گردشگران، ایجاد زیرساختهای مناسب و معرفی درست این گنجینه فرهنگی به جهان، تنها راهی است که هم به نفع عشایر، هم به نفع صنعت گردشگری و هم به نفع حفظ میراث ملی ایران است.